صدراصدرا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات کودکی صدرا

بوی پاییز

1395/6/31 20:50
نویسنده : مامان صدرا
195 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 31 شهریور هست و حدفاصل تابستان و پاییز. روز وداع با تابستان. بوی پاییز را میده و هوا زود تاریک میشه ولی توی تقویم جزو تابستان حساب میشه..

خلاصه این ها را گفتم که یعنی باز هم پاییز اومد و من دیگه لازم نیست بگم از بس صریحا و تلویحا گوشه و کنار اشاره کردم که شروع این فصل را دوست ندارم و دلم میگیره. انگار کارنامه سی ساله ای را جلوی چشمهام می بینم و هی تو ذهنم مرور می کنم... 

فعلا چند تا چیز ذهنم را مشغول کرده.. اول اینکه نمیدونم برای مهد قطعی ثبت نامت بکنم یا نه. چون الان فکرشو کردم دیدم شما که مهر به دنیا اومدی اگه از الان بخواهی بری مهد 4 سال باید بری تا بالاخره بتونی مدرسه بری و یکم زیادهغمگین. اینم یکی دیگه از معایب اوایل پاییزخطا. انگار آدم یک سال از همسالانش عقب میفته البته خودم هم متولد مهرم ولی زمان ما مملکت شیر تو شیر بود و هر تاریخی دوست داشتند را رو شناسنامه می نوشتند و این شد که من از مدرسه عقب نیفتادمخندونک.

یکی دیگه که این را بیشتر برای خودم میگم و شما بعدا که بزرگ شدی میفهمی اینه که چه اشتباه بزرگی توی زندگیم کردم و به نظرم بزرگترین اشتباهم تا الان بوده انتخاب رشته تحصیلی ام بودهغمگین. اون موقع فکر میکردم هر رشته ای را علاقه داشته باشم و بخصوص پرطرفدارترین رشته هم باشه همون را ادامه بدم و خیلی هم خوشحال و راضی بودم. ولی هیچ موقع فکرشو نمی کردم که چند سال بعد اینقدر چرخ های صنعت کشور در هم میشکنه و سنگ جلوی پاش انداخته می شه و من و امثال من به بیکارترین و ضعیف ترین قشر جامعه تبدیل می شوندگریه. این یکی از مواردی هست که من حتما تمام تلاشم را می کنم (ایشالا) که تو درست انتخاب کنی بخاطر ضربه ای که خودم خوردم.

این هم درد دل های مامانت بود در آستانه پاییز. سعی می کنم دیگه کمتر برای خودم توی وبلاگ شما بنویسم.چشمک

به امید پاییز و زمستانی پربرکت و پر از بارش رحمت الهی

 

پسندها (2)

نظرات (1)

نفس بانو
8 مهر 95 18:50
دوست عزیزم خیلی ممنونم که منو لینک کردین لطفا آدرس جدیدم و جایگزین کنید خیلی خیلی ممنونم